قهوه با طعم سگ
March 29, 2010
دسترسی به این سایت امکان پذیر نمی باشد

پی نوشت 1 : ویرایش جدید عمو فیل.تر.ینگ
پی نوشت 2 : از سایتهای مفید معرفی شده لذت ببرید.
پی نوشت 3 : من مرده عبارت " تارنمای فراخوانده شده " هستم.
March 28, 2010
کلمات لیست کالکلمات*
و درست در همین ایام تعطیل عید نوروز و پس از آن است که باید جلوی هر کس و ناکسی بلند شوی، طوطی وار بگویی "سال نو مبارک، امیدوارم سال خوبی داشته باشین، سرشار از موفقیت و شادی و بهروزی" و در حینی که این جملات رو ادا می کنی یه لبخند گل و گشاد هم به یارو تحویل بدی و درست در همین لحظات است که سعی می کنی جلوی خودت را بگیری تا به خاطر ادای آن کلمات و آن لبخند، توی صورت طرف بالا نیاوری.

عنوان برگرفته از اینجاست که محسن نامجو هم از آن وام گرفته.
March 16, 2010
شاعر نباید باشی تا بفهمی
رنج واژگان را
آن هنگامان که می خواهند
راوی باشند
راوی سالی که گذشت
راوی آنچه رفت
بر این بوم
راوی آنچه رفت
بر ما
به ما

شاعر نباید باشی تا بفهمی
حزن واژگان را
آن هنگامان
که یکی در خون غلطید
که یکی در میان واژگان می گشت
به دنبال "مرگ"
به دنبال "خون"

*****

شاعر نباید باشی تا بفهمی
شرم واژگان را
آن هنگامان که می بینی
"هشت" گوشه ای نشسته
و سرش پایین
چرا که "هشتاد و هشت" بود
سالی که گذشت
بر ما
به ما


شاعر نباید باشی تا بفهمی
اشک واژگان را
آن هنگامان
که مادری می خواهد "ندا" سر دهد
می خواهد "ترانه" بخواند که :
چه کسی بود صدا زد ....
که هفت سینش این بار
"سهراب" است و "سبز" و "سرب"

*****

بر این خاک
شاعر نباید باشی گویا
عاشق نباید باشی گویا





March 13, 2010
نحس که تو بودی!
چه باید گفت درباره سالی که گذشت؟ یا بهتر بگویم چه می توان گفت درباره سالی که گذشت؟
سالی که با "لبخندها" شروع شد و با "اشک ها" ادامه پیدا کرد. سالی که با "امید" شروع شد و با "یاس" تمام شد. سال "اشک پوری" بود و سال "خون مرتضی" گویا (نام ها زیاد مهم نیستند). چه نام ها که نشنیدیم در این سال.  "سهراب" و "ندا" و "ترانه" و خیلی دیگر شاید قبلا هیچ کجای ذهنمان نبودند. اما امروز خاطره ای هستند از "سال بد، سال باد" .
زمان هیچ گاه به قبل از 88 بر نمی گردد و ما نیز و فکر ما نیز و خاطراتمان نیز. 88 احتمالا برای ما، برای نسل ما از 13، از 32، از 67 و از خیلی اعداد دیگر نحس تر است.
با چه امید هفت سین مان را بچینیم خود خدا می داند و بس.
"سین هفتم" هم البته "سیب سرخی" است که "نصیب ما از این سفره سنت سروری نیست".
"بهاری دیگر آمده است آری اما برای آن زمستان ها که گذشت نامی نیست"

March 08, 2010
No Comment


March 07, 2010
میگذرد...
این روزها که میگذرد
از بس که بد میگذرد
از بس که گه میگذرد
هی با خودمان میگوییم :

"سالي
نوروز
بي چلچله بي بنفشه مي آيد،
بي جنبش سرد برگ نارنج بر آب
بي گردش مرغانه ي رنگين بر آينه.

سالي
نوروز
بي گندم سبز و سفره مي آيد،
بي پيغام خموش ماهي از تنگ بلور
بي رقص عفيف شعله در مردانگي" *


* البته که شعر از "احمد شاملو" است .
March 03, 2010
آتش به چه کار آید
نوشتن درباره فیلم "عیار 14" کار راحتی نیست. نه از آن رو که احیاناً فیلم بدی است یا پیچیده است یا نمی توانم چیزی درباره اش بگویم.
از این جهت که در شرایطی که روزنامه "اعتماد" و هفته نامه "ایران دخت" توقیف می شوند و حکم اعدام یکی از دانشجویان دانشگاه دامغان تایید، دل و دماغی هم آیا می ماند برای نوشتن درباره فیلم و سینما و هنر و کوفت و زهرمار و کثافت و گه و امثالهم؟
و برمی گردم به عنوان نوشته :  تریاک را به بازدمت پز.