قهوه با طعم سگ
March 13, 2010
نحس که تو بودی!
چه باید گفت درباره سالی که گذشت؟ یا بهتر بگویم چه می توان گفت درباره سالی که گذشت؟
سالی که با "لبخندها" شروع شد و با "اشک ها" ادامه پیدا کرد. سالی که با "امید" شروع شد و با "یاس" تمام شد. سال "اشک پوری" بود و سال "خون مرتضی" گویا (نام ها زیاد مهم نیستند). چه نام ها که نشنیدیم در این سال.  "سهراب" و "ندا" و "ترانه" و خیلی دیگر شاید قبلا هیچ کجای ذهنمان نبودند. اما امروز خاطره ای هستند از "سال بد، سال باد" .
زمان هیچ گاه به قبل از 88 بر نمی گردد و ما نیز و فکر ما نیز و خاطراتمان نیز. 88 احتمالا برای ما، برای نسل ما از 13، از 32، از 67 و از خیلی اعداد دیگر نحس تر است.
با چه امید هفت سین مان را بچینیم خود خدا می داند و بس.
"سین هفتم" هم البته "سیب سرخی" است که "نصیب ما از این سفره سنت سروری نیست".
"بهاری دیگر آمده است آری اما برای آن زمستان ها که گذشت نامی نیست"

0 Comments:

Post a Comment