قهوه با طعم سگ
April 07, 2010
پوچ
عبدالرضا کاهانی را دوست دارم. آدم جالبی باید باشد. یعنی کسی که "هیچ" را می سازد اصولا آدم جالبی است و باید که دوست داشتنی باشد.
آدم ژانر شناسی نیستم اما فکر کنم میشود "هیچ" را جزو ژانر "کمدی سیاه" طبقه بندی کرد. "کمدی سیاه" جزو ژانرهای مغفول مانده سینمای ایران است. فیلم "کمدی" که تا دلت بخواهد در این مملکت در حال ساخت است (یکی از یکی آبگوشتی تر) و فیلم "سیاه" هم کم ساخته نشده است. اما فیلمی که بتواند در عین اینکه در حال لبخندی ، مشمئزت کند، بترساندت، تر بزند به احوالت در این مملکت کم ساخته شده.
"هیچ" دقیقا همین است. می خندانتت، می خندانتت، می خندانتت، ناگهان با مغز می کوبدت زمین، می بردت کنار "عفت" و "یکتا"، می بردت تا مرز تهوع، می بردت به آن خانه فکسنی جنوب شهر، می بردت درست کنار "نادر سیاه دره". احساس میکنی بد نیست که یک "کیسه تهوع" هم بهت بدهند در سالن سینما. می گویی ای کاش فیلم را در خانه می دیدم و "روشویی" همین کنارم  بود. احساس میکنی کنار دستی ات می خواهد بالا بیاورد توی صورتت.
"بیست" را دوست نداشتم اما"هیچ" یکی از این دوست داشتنی های سنمای فقیرمان است. فیلم که تمام می شود میخواهی برگردی و باز فیلم را ببینی و بازهم تهوع.
"مهدی هاشمی" این همه هنرمند بود و من نمیدانستم. واقعا نمیدانستم "مهدی هاشمی" می تواند حالت را از خوردن به هم بزند یا "احمد مهران فر" هم میتواند خوب بازی کند یا اینکه اگر "باران کوثری" ترک بود احتمالاً دوست داشتنی تر می شد. "پانته آ بهرام" و "مرضیه برومند" و "نگار جواهریان" مثل همیشه خوبند و "صابر ابر" را دوست نداشتم.
عبدالرضا کاهانی را دوست دارم. آدم جالبی باید باشد. یعنی کسی که "هیچ" را می سازد اصولا آدم جالبی است و باید که دوست داشتنی باشد.

پی نوشت : "محسن آزرم" مقاله ای در مورد این فیلم نوشته که مثل همیشه دوست داشتمش.

0 Comments:

Post a Comment