قهوه با طعم سگ
February 01, 2010
اوه آقای سلینجر
آن روزها هیچ کس جز تو نبود آقای "سلینجر".
آن روزها من تنهای تنها بودم. تنهاتر از همیشه آقای "سلینجر".
آن روزها مرا ترک گفته بود آن عشق قدیمی، آقای "سلینجر".
آن روزها هوا خیلی بد بود آقای "سلینجر".
آن روزها "نقاش خیابان چهل و هشتم" بودی آقای "سلینجر".
آن روزها کتابت به من تقدیم شد با "عشق و نفرت" آقای "ازمه" ، اوه ببخشید آقای "سلینجر".
آن روزها در"ناتوردشت" بودم آقای "سلینجر".
آن روزها "هولدن کالفیلد" وجودم فوران می کرد آقای "سلینجر".
آن روزها تنها بودم . حتی "فرنی و زویی" هم نبودند آقای "سلینجر".
آن روزها هیچ کس جز تو نبود آقای "سلینجر".
0 Comments:

Post a Comment